سپهرسپهر، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

سپهر بزرگمرد کوچک

خدایا ...

خدایا همه مریض ها خصوصا پدرجونم رو شفا بده. خدایا به دستای کوچولوم ، به چشمهای معصومم نگاه کن. دلم واسه آغوش پدرجونم تنگ شده ، دلم واسه بازیهاش ، محبت هاش ، خنده هاش و همه وجودش تنگ شده. خدای خوب و مهربونم تو رو به پاکی و معصومیت قلب من ، پدرجونم رو به خانوادمون برگردون. الـــــــهی آمیـــــــــــــــــــــــــن   پ.ن: پدر همسرم متاسفانه سکته مغزی کرده و به دعای همتون نیاز داره. کاری جز دعا از ما بر نمیاد. ...
28 آبان 1392

بیماری سپهر و بیمارستان

  عزیزدل مامان اول باید خدا رو شکر کنم که اون روزها و شبهای بد بیماری تموم شد و ازش می خوام هیچ مادری مریضی جگرگوشه اش رو نبینه و به معصومیت شما همه بیمارا مخصوصا کوچولوها رو شفا بده. صبح روز عید قربان حدود ساعت 4 صبح که واسه شیر دادن بغلت کردم متوجه شدم مثل یه گوله آتیش شدی و تب داری. تا حال اینقدر تبت بالا نبوده. بهت استامینوفن دادم و بیدار شدی و گریه کردی. ولی بابا جواد بغلت کرد تا دوباره خوابت برد. تا صبح خوابم نبرد و همش نگران بودم. طبق معمول هر سال عید قربان اول میریم خونه آقاجون(پدر بابایی) و بعدش خونه پدرجون(پدر مامانی) برای عمه متین گفتم که صبح تب داشتی و الان خوبی ، فقط بی قرار بودی و فکر میکردم واسه دندونت باشه.ا...
3 آبان 1392
1